در عرصه پرآشوب نبرد کربلا، آنچه بیش از شمشیر و نیزه جلوهگری میکرد، اخلاقِ میدان بود؛ و در سپاه کوچک اما سرفراز حسین علیهالسلام، اخلاق جنگ نه یک تاکتیک، بلکه خود حقیقت رزم بود.
در هنگامهای که تاسوعا، واپسین نفسهای آفتاب را در دل نخلستانهای داغ میپراکند، شمر، چهرهی فریبپوش سپاه باطل، با اماننامهای در دست به نزدیکی خیمهگاه آمد. او فریاد زد:
«ای پسران خواهرم! شما در امانید. جان خود را بیهوده برای حسین به خطر نیندازید...»
و پاسخ عباس، سردار بیهمتای ادب و غیرت، نه با فریاد، که با زبان قضاوت وجدان و شرافت رزم بود:
«لعنت خدا بر تو و اماننامهات! آیا به ما امان میدهی، و فرزند رسول خدا را امان نیست؟!»
در این لحظه، زیباییشناسی رزم عاشورایی رخ مینماید. چرا که عباس، جنگ را نه تنها میدان شمشیر، بلکه ساحت آزمایش اخلاق میدانست.
در مکتب حسین، جنگ وسیلهای برای احقاق حق بود، نه تصاحب قدرت. از اینرو، حتی اگر دشمن "امان" دهد، اگر آن امان آلوده به باطل باشد، مرد میدان، آن را به تیغ شرافت خواهد سپرد.
در آن روز، عباس تنها با شمر یا اماننامهاش مواجه نبود، او در برابر دو نگاه ایستاده بود:جنگ برای بقا، برای پیروزی فردی، برای نجات خویش.جنگ برای وفاداری، برای معنا، برای تجلی اخلاق و عباس، راه دوم را برگزید. عباس میتوانست بماند، اما "بی حسین" ماندن را مرگ شرافت میدانست.
رد هرگونه معامله با باطل، اماننامهای که تفرقه میکارد، عهد نیست ، دام است.او حتی در پاسخ به دشمن، زبان به فحاشی نگشود، بلکه قضاوتی اخلاقی صادر کرد: "آیا فرزند پیامبر امان ندارد و ما داشته باشیم؟"
دفاع از ولیّ خدا، بالاتر از حفظ جان؛جنگ در مکتب حسین، ابزار حفظ عدالت است، نه خودپرستی.
حضرت عباس، در آن لحظه، «فرماندهای نظامی» نبود؛ او «قاضی اخلاق جنگ» بود. تصمیمش نه فقط یک انتخاب سیاسی، بلکه پاسخی فلسفی به معنا و مشروعیت امنیت بود:امنیتی که بر پایه باطل باشد، بیارزش است.
تاسوعا، در قاموس زیباییشناسی عاشورایی، روزِ قضاوت است؛ اما نه قضاوت با اسلحه، بلکه با شعور.در آن روز، میان نجات و نجابت، عباس نجابت را انتخاب کرد.میان بقا و وفاداری، وفاداری را ، و میان امانِ شمر و امامِ حسین، بیدرنگ امام را. در زمانهای که سیاست، قدرت، و منفعتطلبی، چهرهی حقیقت را مخدوش میکنند، باید از عباس آموخت که:
به هر «امنیتی» تن ندهیم وهر «پیشنهاد صلح» را نپذیریم،هر «اماننامهای» را سند نجات ندانیم.
بلکه اول بپرسیم:آیا در آن امان، حقیقت هست؟ آیا امام هست؟ آیا عدالت هست؟
اگر نه، باید گفت:«لعنت خدا بر تو و اماننامهات...»
📌 مهدی رهنما | به نیّت تاسوعای حسینی، و به یاد سرداران اخلاقمدار کربلا
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.